
همایشها، کنفرانسها، سمینارها و نشستهای مختلف علمی، فرهنگی و هنری از جمله رسانههای مؤثر جامعه امروز است. با این حال اغلب در محاورات روزمره بر بی ثمری و کسالت آوری آن تأکید میشود و هنگامی که میخواهند بر بی خاصیتی سمینارهای مهر باطل و تیر خلاص بزنند عکسهای مخاطبین خواب آلود و خسته از صحبتهای سخنرانیها را شاهد مثال میآورند و آدم وقتی این تصاویر را در کنفرانسهای مهم بین المللی که در گوشه و کنار کشور برگزار میشود میبیند حقیقتاً بر بیحاصلی این گونه گردهمایی صحه میگذارد. احتمالاً شما هم چه به طور مستقیم در خلال چند سخنرانی یا از طریق دیگر رسانهها به این موضوع توجه کردهاید. اما براستی آیا مشکل از سمینار و کنفرانسهاست یا نحوه برگزاری و چگونگی سخنرانیهای کسل کننده و بی برنامه که معمولاً طولانی و همراه با تعارفات و مقدمات بیهوده است مشکل ایجاد میکند؟ بی گمان در جهان معاصر کنفرانسها به عنوان یک رسانه بسیار مهم حائز اهمیت بسیار است و دانشمندان، صاحبان نظران و استادان در تمام رشتهها سالانه حداقل یک یا دو نشست علمی دارند تا به تبادل نظر و ارائه دیدگاههای تازه خود اهتمام ورزند و این موهبت بزرگی برای اهالی علم و فرهنگ است. در حقیقت اگر نخبه یا شخص شاخصی در این گونه نشستها غایب باشد از جهان دانش عقب میافتد اما برگزاری کنگره و همایش و کنفرانس نیز چون دیگر امور تخصص و مدیریت ویژه خود را میطلبد که در کشور ما چندان به آن توجه نمیشود.بسیاری از مدیران تصور میکنند برگزاری سمینار کار چندان مشکلی نیست و با چند نیروی معمولی و اجاره یک سالن و دعوت از تعدادی استاد میتوان کنفرانس علمی یا فرهنگی برگزار کرد. در حالی که اینکار به غایت حساس و تعیین کننده است. از طرفی نخوه سخنرانیها و ارائه مطالب استادان و دانشجویان و مدیران نیز بی ارتباط با حوصله مخاطب و با کمترین برنامه ریزی مناسب انجام میشود. گویی پرگویی و حاشیه روی و تعارفهای ناروا و تشکر و سپاس از همه حضار بی ربط و مرتبط جزء رئوس اصلی سخنرانی است و اغلب از نبود وقت و زمان مناسب برای افاضات خود ناراحتند. کلی گویی و عدم استفاده از رفتارهای غبر کلامی و اظهارات تکراری و ملال آور از اصول اولیه چنین سخنرانی است در حالی که نکته گویی و ارائه نکات برجسته زمان بسیار کوتاهی میطلبد. اکنون در 5 دقیقه میتوان مطلب بسیاری عرضه کرد کاری که اغلب مدیران و مسئولین، هنر آن را ندارند و باید مثل تندخوانی شیوه گزیده گویی را نیز بیاموزند. در سمینارها "خواب" جلوه اصلی عدم یا غیبت مخاطب به گوش دادن است و این ویژه کسانی است که خوش خوابند و یا خسته از کار روزانه مجالی یافتهاند تا ضمن انجام "تکلیف" حظی نیز ببرند و حتی گاه چشم در چشم سخنران میدوزند و البته این گونه نیست که هشیار و بیدار به مطالب توجه کنند.اغلب آنها نیز به غیبت ذهنی مبتلایند؛ جسم آنها در سالن اما فکر و خیال آنها در سیلان است، میشنوند و میبینند اما متوجه نمیشوند و در عالم خیال به سیر و سفر ذهنی میپردازند به همین دلیل رشتهای بنام "اقتصاد توجه" پدید آمده است. چگونه میتوان توجه انسانها را جلب کرد؟ توجه غیر از گوش دادن است یکی از راههای بهنگام سخن گفتن، گزیده گویی و بهره بری از گونههای مختلف ارتباط با مخاطب است.